حنجره

قصه ی تنهایی من

حنجره

قصه ی تنهایی من

بابا

یه باغ بارون زده ام بسکه به گریه می زنم

هنوز دوست دارم پدر من از تو دل نمی کنم

هنوز چشام دو پنجره س که گریه بارون توئه

پدر بخواب بدون ما خواب اگه درمون توئه

***

یاد من باش اگه خوابی اگه بیدار یاد من باش

به همین بهانه یک شب حتی یک بار یاد من باش

یاد من باش اگه دنیا با تو مهربون نمی شه

مث عکس من و تو زندگیا جوون نمی شه

 

اگه بارون و بیابون منو گم کرده تو چشماش

گاهی وقتا مهربون شو گاهی وقتا یاد من باش

« کاکایی »

 

نظرات 1 + ارسال نظر
someone یکشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:59 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

قشنگ بود
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد